این نوشته به بررسی فلسفۀ اخلاق سیاسی در اسلام بهمنزلۀ گرایشی بینارشتهای میپردازد و تلاش میکند تا به برخی از پرسشهای اصلی آن پاسخ گوید. هرچند اخلاق سیاسی در فرهنگ و تمدن اسلامی دارای سابقهای دیرین است و روش و منابع آن ذیل دانش اخلاق تعریف شده است، کمتر به وجه بینارشتهای آن توجه شده و بیشتر دستورهای اخلاقی اسلام مرتبط با سیاست بررسی شده است. تلاش شده تا به پرسشهای بنیادین اخلاق سیاسی مانند مفهوم، پیشینه، موضوع، روش، فایده، اهداف و نظام مسائل آن پاسخ داده شود و نسبت اخلاق سیاسی با دانشها و گرایشهای دیگر کاویده گردد. نوآوری نوشته نیز آن است که تلاش شده است تا وجوه بینارشتهای اخلاق سیاسی موردتوجه قرار گیرد. پاسخ پرسشهای مطرحشده حکایت از آن دارد که اخلاق سیاسی، امکان و ظرفیت بالایی برای رشد و تعالی و تبدیلشدن به دانشی مستقل در اندیشۀ سیاسی اسلامی را دارد. این مهم، با بهره از چارچوب فلسفه علم و نگره درجه دوم، با روش توصیفیتحلیلی به انجام رسیده است.