جستجو در مقالات منتشر شده


۵ نتیجه برای فهم

سعید موسی پور، سعید فخاری،
دوره ۲، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۵ )
چکیده

چکیده
هرمنوتیک را هنر تفسیر متن دانسته‌اند و روش هرمنوتیکی می‌تواند روشی برای فهم و تفسیر هر متنی از جمله متون دینی و علمی باشد. در نوشته حاضر به روش‌های هرمنوتیکی به لحاظ سیر تاریخی و کاربردی (هرمنوتیک متنی و فلسفی) پرداخته شده و از جهت دسترسی به ذهنیت مؤلف و معنای متن به دو نوع شیوه تفسیر دستوری و روان‌شناختی (فنی) اشاره شده است. همچنین با توصیف دیدگاه امثال شلایرماخر ، دیلتای ، هایدگر  و گادامر رویکرد هرمنوتیکی آن‌ها نقد و بررسی شد؛ همان‌گونه که به نگاه امثال ویگوتسکی و آزوبل درباره رفتار و ویژگی‌های انسان به‌عنوان یک متن پژوهشی پرداخته شد. همچنین از مسائل مورد توجه در حوزه هرمنوتیک، تفاوت «تأویل یا تفسیر قرآن کریم» با سایر متون حتی با متن کتاب مقدس است. اندیشمندان علوم قرآنی و نیز مفسران در سامان‌دادن بحث تأویل قرآن کریم و روشمندکردن آن سهم بسزایی داشته‌اند؛ از جمله اینکه برای تفسیر و تأویل قرآن ضوابط و معیارهایی وجود دارد تا مفسر را یاری رساند تا در ورطه تفسیر به رأی نیفتد. اما می‌توان گفت محدودیت‌هایی چون تفسیر به رأی و نسبی‌گرایی هم در تفسیر متون دینی و هم علمی از جمله در حوزه تعلیم و تربیت و مباحث روان‌شناختی وجود دارد.
هدف این پژوهش «نگاهی نقادانه به هرمنوتیک به‌عنوان روشی برای فهم متون دینی و روان‌شناسی» است. به این منظور با بررسی برخی منابع و متون مرتبط با موضوع و با روش توصیفی-تحلیلی، نوشته حاضر به دنبال پاسخی برای پرسش‌های زیر است:
۱- با توجه به متون روان‌شناسی و حوزه تعلیم و تربیت، اگر مجموعه زندگی انسان به مثابه «متنی» است با قابلیت تفسیر، این تفسیر چگونه و با چه ویژگی‌هایی امکان‌پذیر است؟
۲- آیا از روش هرمنوتیک می‌توان به‌عنوان روش تحقیق و پژوهش در مطالعات دینی بهره برد؟
۳- محدودیت‌ها و کاستی‌های روش هرمنوتیک در رویکردهای دوگانه دینی و روان‌شناسی کدام است؟

 

مسعود نورعلی‌زاده میانجی، احد فرامرز قراملکی، عباس پسندیده، حسین خنیفر،
دوره ۳، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۶ )
چکیده

چکیده
این پژوهش با هدف بررسی اصول و مبانی اعتبارشناسی معرفتی و به دست دادن معیارهای اعتبارسنجی فهم علمی از متون اسلامی در علوم انسانی انجام شد. پژوهش کنونی با به‌کارگیری روش تحقیق توصیفی‌تحلیلی درصدد پاسخ به این‌گونه پرسش‌هاست که: یافته‌های «روش فهم علمی از متون اسلامی» چگونه می‌توانند ما را به کشف حقیقت و معرفت علمی برسانند و از اعتبار لازم برخوردار باشند؟ با مبنا قرار دادن «مؤلف‌محوری از دریچه فهم روشمند متون» و حفظ اصالت یافته‌های تفهمی با اتخاذ رویکرد «نگاه از درون متن به بیرون» و با عبور از حصر‌گرایی اعتبارشناختی روش‌های تجربی و ارزیابی روند درست به‌کارگیری روش فهم و اجتهاد می‌توان میزان فهم صحیح و روشمند از متون اسلامی را سنجید. این هدف با لحاظ «معیارهای اعتبارسنجی فهم صحیح از متون اسلامی» تحقق می‌یابد که عبارت‌اند از: ۱. انطباق با قواعد فهم زبان‌شناختی؛ ۲. انطباق با قواعد فهم معناشناختی؛ ۳. سازوارگی درونی و تعارض نداشتن با مبانی اسلامی؛ ۴. هماهنگی و تطابق با عقل برهانی؛ و ۵. هماهنگ با واقعیت‌های انسانی و متعارض نبودن با یافته‌های قطعی علوم. 

محمد منان رئیسی،
دوره ۴، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۷ )
چکیده


چکیده
از مسائل مهم در قلمرو «فلسفۀ معماری»، چیستیِ معنا و فرایندهای مرتبط با آن در معماریِ متن‌وار است. در پژوهش حاضر به این پرسش اصلی پرداخته می‌شود که مؤلفه‌های مؤثر بر خوانش و تأویل معنای یک اثر معماری چیست و براساس این مؤلفه‌ها، آیا می‌توان به تعیّن معنا در آثار معماری معتقد بود یا خیر؟ برای تبیین پاسخ این پرسش، ضمن مقایسۀ تطبیقی نظریات مختلف و سپس ارزیابی آن‌ها، با بهره‌گیری از روش تحلیل محتوای کیفی و با استناد به متون دینی، مشخص می‌شود که گرچه اعتباریاتی نظیر پیش‌دانسته‌ها و پیش‌فهم‌های مخاطب در تأویل و خوانش معنای اثر مؤثر است، برپایۀ برایند کلیۀ مؤلفه‌های مؤثر بر معنا (شامل معمار، مخاطب، اثر و زمینه)، دامنۀ معناییِ معماریِ متن‌وار، متعیّن و نسبتاً بسته است؛ دامنه‌ای که حدود و کیفیت آن طی نظریۀ ارائه‌شده در این مقاله تبیین شده است.

مسعود نورعلیزاده میانجی،
دوره ۵، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۸ )
چکیده

برای دستیابی به پیشرفت علمی در علوم‌ انسانی اسلامی، ازجمله روان‌شناسی اسلامی، نیاز به بنیان‌‌نهادن و توسعۀ روش‌های پژوهش در این حوزه است. با طراحی روش‌های ساخت‌یافته و نظام‌مند، با اتکا به شیوه‌های اجتهادی و فهم متون اسلامی و حاکم‌کردن نگرش سیستمی و ساختاری می‌توان در تحلیل مسائل پیچیدۀ انسانی و کشف واقعیت‌های روان‌شناختی بسیار مؤثر عمل کرد و زمینۀ نظریه‌پردازی را با توجه به منابع وحیانی اسلامی فراهم کرد. این امر نیازمند گام‌برداشتن در حوزۀ پژوهش‌های پیشرفتۀ مدل‌یابی و تبیین سازوکار روابط میان سازه‌ها در یک شبکۀ منسجم سازواره‌ای است.
برای انجام این پژوهش که از نوع «بنیادی» و «توسعه‌ای» است و به لحاظ راهبردی از نوع «توصیفی‌ـ‌تحلیلی» است، به مقتضای هر مرحله از گردآوری و پردازش اطلاعات از «روش اسنادی» و «روش تحلیل محتوای کیفی» بهره گرفته شد. برای رسیدن به اهداف این پژوهش، با بهره‌مندی از روش‌‌ها و تکنیک‌های برون‌دینی (مانند روش‌های معناشناختی و چندمتغیری)، کوشیدیم مبتنی‌بر مبانی روش‌شناختی پارادایمی و براساس پارادایم اجتهادی و بهره‌مندی از روش‌های درون‌دینی و با به‌کارگیری تمام ظرفیت‌های روش‌های اجتهادی، اعم از اصول فقه و استنباط و روش‌های فهم متن (تفسیری و حدیثی)، برای فهم گزاره‌های اسلامی به طراحی روش مدل‌یابی مفاهیم و سازه‌های روان‌شناختی از آن‌ها بپردازیم.
در نتیجۀ این پژوهش، به «روش مدل‌یابی اسلامی‌ـ‌روان‌شناختی» که دارای فرایند نظام‌مندِ متشکل از مراحل چهارگانۀ مفهوم‌پردازی، صورت‌بندی، اعتبارسنجی و تبیین و تفسیر مدل است دست یافتیم که خود دربردارندۀ شش گامِ مسئله‌شناسی و فرضیه‌پردازی، فهم‌پژوهی و استخراج مفاهیم از متون اسلامی، بسط مفهومی مدل، طراحی و ساخت مدل مفهومی، اعتباریابی و تبیین و تفسیر نتایج مدل‌یابی است. اجرای موفق این روش در یک نمونه و در عالی‌ترین سطح مدل‌یابی‌ پیچیده، یعنی از نوع «مدل میانجیِ تعدیل‌شده»، نشانگر کارایی آن بود. از دستاوردهای دیگر این پژوهش تنقیح و بهبود «روش فهم روان‌شناختی متون اسلامی» و کاربست متناسب نرم‌افزار تحلیل کیفی اطلس‌تی (ATLAS.ti) در افزایش دقت و قوت روش کنونی است. درنتیجه، این روش می‌تواند بر نظام‌مندی، قابلیت داوری و اعتبار پژوهش‌های علوم انسانی از متون اسلامی بیفزاید.

عبدالحمید واسطی،
دوره ۶، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۹ )
چکیده

هدف نگارنده در این مقاله، دستیابی به روشی استنباطی مبتنی‌بر مکتب اجتهاد جواهری، برای اکتشاف نظر شارع دربارۀ ساختارها و فرایندهای لازم در تحقق یک تمدن است. در این مقاله، پس از مفهوم‌‌شناسی «تمدن» و «اجتهاد»، به چیستی اجتهاد تمدنی پرداخته شده است که دال مرکزی آن «استنباط فرایندها» از ادله است و تمایز آن با عناوین مشابهی مانند فقه حکومتی و فقه نظام ارائه شده است. سپس با استفاده از تعمیم متعلَّق حکم از «فعل جوارحی مکلف فردی» به «کلیۀ فعل‌‌ و انفعالات و تغییرات حاصل از ساختارها و فرایندها» و تعمیم کارکرد «حجیت» از «مُعذّریّت و مُنجّزیت» به «مَدرکیت»، اثبات شده است که اجتهاد به فقه موجود اختصاص ندارد و می‌‌تواند فهم از گزاره‌‌های توصیفی و اخلاقی را هم در مقیاس خرد و هم مقیاس کلان مدیریت کند.
در انتهای مقاله نیز به چگونگی اجتهاد تمدنی، با استفاده از ابزار «وضع الفاظ برای ارواح معانی» و ابزار «منطق سیستم‌‌ها» در جمع میان ادله پرداخته شده و نمونه‌‌‌‌ای از این عملیات نیز ارائه شده است.


صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به تحقیقات بنیادین علوم انسانی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق