هدف پژوهش حاضر تحلیل مفهوم تفکر و استنتاج اصول تربیتی آن براساس مبانی هستیشناسی صدرایی به قرائت علامه طباطبائی است که با استفاده از روش استنتاجی انجام شده است. در بخش اول ناظر بر پیامدهای مبانی هستیشناسی، مفهوم تفکر و هدف پرورش آن تحلیل شده است؛ بدینصورت که به شیوۀ استنتاج پیشرونده، از بررسی پیشفرضهای لازم در مبانی فلسفی، به سمت استنباط تفکر مطلوب پیش رفتهایم. تفکر تلاش حقیقتجویانۀ ذهن (بهمنزلۀ شبکهای از ادراکات نفس) برای نزدیکشدن به واقعیت و عبور از ظاهر پدیدهها به باطن آنهاست که فرایند آن با مشاهدۀ حسی و درک ظواهر اشیاء آغاز میشود و از مشاهدۀ کثرت پدیدهها به باطن و سراپردۀ هستی عبور میکند. در نگاه علامه طباطبائی هدف از پرورش تفکر واقعبینی فرارونده است. در بخش دوم با توصیف و طبقهبندی مبانی هستیشناختی، از روش بازسازیشدۀ فرانکنا برای استنتاج اصول پرورش تفکر استفاده شده است. در دیدگاه مذکور این اصول تربیتی عبارتاند از: ارتباط با واقعیت (تقویت مشاهدات)، تقویت درک نظاممند مراتب طولی و وجوه عرضی عالم (پرورش تفکر کلنگر در عین جزءنگری)، نفوذ به لایههای واقعیت و درک ذومراتب عالم و همچنین کشف زوایای مختلف پدیدهها و درک پیچیدگی عالم (پرورش تفکر عمیق و چندوجهی)، تقویت توان کشف علت پدیدهها و روابط علی عالم و درک توأمان اسباب مادی و غیرمادی (پرورش تفکر علتیاب)، درک وابستگی و نیازمندی موجودات به مبدأ هستی (تقویت تفکر آیهای).