۴ نتیجه برای مدیریت دانش
محمدهادی یعقوب نژاد،
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۱۲-۱۳۹۴ )
چکیده
چکیده
علوم یعنی گزارههای دانشی و معرفتیِ بههمپیوسته که دارای روابطِ مفهومیاند و نظامی علمی- معرفتی را شکل میدهند و دادوستدهای فراوانی با یکدیگر دارند. نهتنها در داخل حوزههای علوم اجتماعی، طبیعی و انسانی و مانند آن، بلکه میان آموزههای هر یک از این حوزههاتعامل است. حتی بین آموزههای دین و دستاوردهای علوم دیگر، از زوایای مختلف ارتباط زیادی دیده میشود؛ مانند، مباحث هنر، پزشکی، مباحث فقهی، ریاضیات، فلسفه، نجوم، علوم طبیعی، علوم تربیتی و.... این تعامل از وجود ارتباطاتِ بینمقولهای و نظامی فرابخشی میان علوم خبر میدهد؛ و حاکی از ارتباطاتی فراتر از آن است که در تکتکِ علوم بهصورت خُرد دیده میشود. تحلیل، بازخوانی و کشفِ این ارتباطات و ترسیمِ شبکه معناییِ علومِ همسنخ، و هندسه جامعِ دانشهای موجود، دستاوردهایی را به همراه دارد؛ضمن آنکه برای تسلط نسبی بر حقایق معرفتی و آگاهی از عرصههای متنوعِ دانشها، کارآمد است، صورتی از نقشه راهِ علم و پژوهش را به دست میدهد و ذهنِ خلاقِ اندیشهوران را متوجه خود میکند؛ واقعیتهایی را به عرصه اندیشه بازمیگرداند که دیگر شاخههای معرفتی را برای تفکر و اندیشه در اختیار دانش میگذارند؛ تحقیق را همهجانبهتر و دقیقتر و آموزش را روانتر، جامعتر و کاربردیتر میسازد؛ در علمسنجی، بازشناختِ نیازهای میانرشتهای، مدیریت ساختیافته دانشها و اندیشههای انسانی اسلامی تأثیرگذار است و منجر به تولید علم و ارزشافزوده آن میشود. این مباحث، عناصری است که این اثر به بررسی و تحلیلِ آنها، از نگاهی علمشناسانه پرداخته است.
مهدی حمزهپور، مجتبی جوادی،
دوره ۲، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده
چکیده
نخستین منبع راهبردی انسانها و سازمانها در این عصر، دانش محسوب میشود و سازمانهایی موفق هستند که به ایجاد دانش جدید بپردازند، آن را به شکلی گسترده در سراسر سازمان خود توزیع کنند و بهسرعت این دانش جدید را به فناوری و محصولات جدید تبدیل کنند. جوامع علمی و تجاری هر دو بر این باورند که سازمانها با قدرت دانش میتوانند برتریهای بلندمدت خود را در عرصههای رقابتی حفظ کنند. جهت موفقیت سازمانها در این زمینه و دستیابی به قدرت دانش، شناخت مبانی معرفتشناسی و فلسفی مدیریت دانش امری ضروری بهنظر میرسد.
فلسفه مدیریت دانش بهعنوان یک رشته هم در دیدگاه اسلامی و هم در دیدگاه غربی شناخته شده است و میتواند بهعنوان منبع اقتصاد، قدرت و رفاه شناخته شود. تمرکز بر روی فلسفه مدیریت دانش و مقایسه دیدگاه سنتی و مدرن آن منجربه کشف راههای جدیدی میشود که دانش ازطریق آن شناخته، مدیریت و اعمال میشود. در دیدگاه رایج غربی منبع نهایی دانش، انسان است؛ درحالیکه در دیدگاه اسلام، منبع نهایی دانش خداوند است. اسلام کاملترین ویژگیهای معرفتی را دارد و هیچ مکتبی به اندازه اسلام برای دانش، معرفت و آگاهی ارزش قائل نیست و هیچ دینی مانند دین مبین اسلام، انسانها را از خطر جهل بر حذر نداشته است.
هدف این مقاله تبیین مبانی معرفتشناسی و فلسفی مدیریت دانش در غرب و بازخوانی و مقایسه آن براساس معرفتشناسی دینی و مبانی اسلام است. پس از درک عمیق تفاوت ماهوی مدیریت دانش در غرب و اسلام، زمینه برای جایگزینی مبانی معرفتشناسی دینی با مبانی موجود فراهم میشود.
اصغر باقرزاده، علی محمد احمدوند، نبی الله دهقان، محمدابراهیم سنجقی، کاظم دهقان ده جمالی،
دوره ۵، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۸ )
چکیده
هدف اصلی این مقاله تبیین مبانی و اصول مدیریت دانش از منظر اسلام با بهرهگیری از تفسیر تسنیم و کتاب روایی میزانالحکمه است. روش پژوهش در این تحقیق روش تحقیق نظریۀ مبنایی است. در این پژوهش ابتدا متون تحقیق با هدف کشف مضمون محوری یعنی دانش و موضوعهای مرتبط با آن بررسی و کدگذاری اولیه شد. پس از استخراج مفاهیم با بررسی دقیق آنها، مقولهها تدوین و ارتباط آنها با هم بررسی شد. طبقههای مختلف حاصل از مفاهیم و مقولهها، مضامین کلی را شکل دادند و در مرحلۀ آخر مضامین از حیث ماهیت و نسبتشان با یکدیگر تحلیل شدند. به کمک پرسشهای اصلی ارکان نظریهساز یعنی معرفتشناسی، هستیشناسی، انسانشناسی و روششناسی دانش و ماهیت آن، ویژگیهای دانش، مراتب آن و ارزشمندی آن مشخص شد. در بررسی فرایندهای مرتبط با مدیریت دانش در دادههای تحقیق مشخص شد مقدماتِ کسب دانش، کسب دانش، تحلیل و ارزیابی دانش، بهکارگیری و ذخیرهسازی دانش از مهمترین ارکان مدیریت دانش بهحساب میآیند. مشخصشدن عوامل مؤثر بر اجرای مدیریت دانش، همچون درنظرگرفتن بستر حاکم بر تولید و بهکارگیری دانش و نیز هدف از علمآموزی و وظایف فراگیران دانش و دانشوران از دیگر دستاوردهای این تحقیق است. نتایج حاصل از بررسی متون تحقیق بیانگر آن است که هدف اصلی خلقت بشر ارتقای دانش و معرفت اوست. انسان برای دستیابی به هدف خلقت به کسب و بهکارگیری دانش نیازمند است و برای تأمین زندگی دنیا و آخرت خود به دانش توصیۀ اکید شده است. همچنین، دانش در اسلام از سطح پایین آن، که مربوط به عالم دنیاست و نیازمند ابزار مادی است و از آن به دانش تجربی یاد میشود، آغاز و به سطوح بالاتری میرسد که ابزارها و روشهای دیگری بهجز روشها و ابزار مادی دارد و ماندگاری و ارزشمندی بیشتری دارد. دانش پایانناپذیر بوده و برای کسب آن از عوامل معنوی نیز میتوان کمک گرفت. در بخش نهایی تحقیق بین اصول و مبانی منتج از این تحقیق با اصول و مبانی مدیریت دانش رایج مقایسهای صورت گرفت.
علیرضا پیروزمند، حمید ابدی مرزونی،
دوره ۹، شماره ۱ - ( ۳-۱۴۰۲ )
چکیده
در این مقاله، پس از تبیین ضرورتِ پشتیبانیِ علمی از مدیریت تحوّل علوم انسانی، به امکانات رشته مدیریت دانش در این زمینه پرداخته شد. در این راستا، بر اساس خوانشِ «وصفی» ـ موصوف و صفت ـ و خوانشِ «اضافی» ـ مضاف و مضاف الیه ـ از مدیریت دانش و مدیریت راهبردی دانش، چهار قرائت ارایه شد و بررسی شد که آیا این قرائتها میتوانند متضمّن تحوّل پارادایمی دانش باشد. در نتیجه این بررسی مشخص شد که تنها خوانش اضافی از مدیریت راهبردی دانش یعنی «مدیریت راهبردی بر دانش»، حاویِ معنایی معادلِ «مدیریت تحوّل دانش» است و میتواند سازگار با نیاز جامعه اسلامی و تحوّل علوم انسانی باشد. سپس، ضمن اشاره به روند تحوّلات جهانی رشته مدیریت دانش، بر ضرورت دوچندان بازسازی و تحوّل ماموریت رشته مدیریت دانش به سوی مدیریت راهبردی دانش، پرداخته شد. در بخش چگونگی،سه محور اصلی جهت تحوّل ماموریت مدیریت دانش به سوی مدیریت راهبردی دانش ارایه شد و در نهایت پیشنهادات راهبردی جهت پشتیبانیِ علمی رشته مدیریت راهبردی دانش از مدیریت تحوّل علوم انسانی مطرح گردید.