دینیبودن اقتصاد، بهمثابه یک علم مهم در عرصه علوم اجتماعی، برای مسلمانان و اندیشمندان آنها یک دغدغه بزرگ است. شکی نیست که فقه، اخلاق و مکتب اقتصادی بهمثابه علومی دینی در مراکز حوزوی و دانشگاهی تلقی به قبول شده است؛ اما در پذیرش علم اقتصاد اسلامی مشکلاتی وجود دارد. بهنظر میرسد شناخت دقیقی از علم اقتصاد اسلامی که بر پایههای صحیح دینی و علمی مبتنی باشد وجود ندارد. شناختهای ناقص موجب دور شدن حوزه و دانشگاه از یکدیگر شده و وحدت این دو سازمان مؤثر برای حل آن دغدغه بزرگ را خدشهدار میکنند. برای دستیابی به تعریف دقیق علم اقتصاد اسلامی، ابتدا تعریفهای پژوهشگران اقتصاد اسلامی را بر اساس (هدف، موضوع و روش) بیان و نقد کرده و سپس به تعریفی میرسیم که دارای ویژگیهای ذیل است: ۱- موضوع، هدف نهایی و روش علم اقتصاد اسلامی جهانشمول است؛ ۲- جهانشمولبودن روش بدین معناست که با یک روش کیفی و کمی مبتنی بر سنتهای الهی «امداد» و «صبر و ارتباط» همه نظامهای اقتصادی اسلامی و غیراسلامی تحلیل میشوند؛ ۳- بهعلت تفاوتهای کیفی «امدادهای عام» و «امدادهای خاص»، ممکن است تحلیلهای اقتصادی جهانشمول کمتر داشته باشیم (بومیشدن بیشتر تحلیلها).
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
تخصصي انتشار الکترونیک: 1403/3/10