در این مقاله تلاش شده است تا واقعیت «انسان اقتصادی متعارف» بهعنوان «موضوع محوری» دانش اقتصاد معاصر در چهارچوب یک مدل مفهومی بر مبنای نسبتهای چهارگانه سازندهٔ هویت و موجودیت انسانی (نسبت انسان با خدا، طبیعت، جامعه و خودش) توضیح داده میشود. در چهارچوب این مدل، انسان جدید غربی از قرن چهاردهم به بعد بهتدریج به انسان اقتصادی تبدیل شده و بر همین اساس «انسان غربی یا همان انسان اقتصادی» بهمثابه موضوع دانش اقتصاد هویت و موجودیت خویش را بر مبنای اومانیسم بهعنوان مفهوم پایه، در چهارچوب دئیسم، طبیعتگرایی، فردگرایی و هدونیسم/یوتیلیتاریانیسم (لذتطلبی/مطلوبیتگرایی)، دقیقاً متناظر با چهار نسبت مذکور، آفریده است. به علاوه فروض بنیادین اقتصاد نئوکلاسیک در چهارچوب نظریه انتخاب عقلایی فرمولبندی شده است. رویکردهای رقیب اقتصاد متعارف و نیز اقتصاد اسلامی با ارائه دیدگاه متفاوت خود در همین چهارچوب قابل جایابی هستند.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
عمومى انتشار الکترونیک: 1402/12/10